یافته های بسیاری نشان میدهد که وقتی ما فرزندانمان را بهخاطر تواناییشان تحسین میکنیم نه بهخاطر تلاششان، آنها اینگونه نتیجهگیری میکنند که استعداد و نبوغ ویژگیهایی ذاتی هستند، نه مهارتهایی که میتوان آنها را پرورش داد و آموخت. تحسین غیرصادقانه میتواند این پیام را القا کند که والدین فرزندشان را درک نمیکنند. درضمن، تحسینی که فقط قضاوت میکند («کارت خوب بود!») خیلی تأثیرش کمتر از تحسینهای دقیقی است که میگویند بچه چه کاری را درست انجام داده.
تحسین بیش از حد فرزندان (تو فوقالعادهای!) ممکن است این احساس را در آنها بهوجود آورد که استانداردهای شما خیلی بلندبالا هستند، بهطوری که بترسند نتوانند همیشه آنها را برآورده کنند..
اما برخلاف نظر منتقدان، پژوهشی در سال ۲۰۰۷ به سرپرستی پل هِیستینگ (که اینک در دانشگاه کالیفرنیا در دیویس است) نشان داد والدینی که فرزندان پیشدبستانیشان را بهخاطر رفتار و آداب خوبشان تحسین میکنند، بچههایی با مهارتهای اجتماعی بالاتر دارند. پژوهشی دیگر در سال ۱۹۹۷ به سرپرستی سو کلی در کالج لایکامینگ در پنسیلوانیا دریافت که دوسالههایی که مادرانشان آنها را تشویق میکردند تا به تنهایی به کاوش بپردازند، یک سال بعد مستقلتر از کودکانی بودند که مادرانشان در پژوهشِ اول تحسینشان نمیکردند.
نکتۀ دوم در استدلال ضدتحسین پیچیدهتر بوده و درک آن دشوارتر است. پژوهشی به سرپرستی ادی بروملمن، دانشجوی دکتری روانشناسی رشد در دانشگاه اوترخت هلند، که همین امسال منتشر شد نشان میدهد که تحسین بیشازحد (تحسینی مانند «فوقالعاده زیباست!»، نه صرفاً «قشنگه!») میتواند برای کودکانِ دارای عزتنفس پایین آسیبزا باشد، درحالیکه برای کودکان دارای عزتنفس بالا مفید است.
درنتیجه پژوهش های به عمل آمده میتوان گفت: «پس تحسین اغراقی میتواند موجب شود تا کودکان دارای عزتنفس پایین از تجربیات ضروری یادگیری دوری کنند و این فرایند ممکن است سرانجام یادگیری و عملکرد آنها را مختل نماید». اما روی دیگر سکه پیچیدهتر است: “تحسین غیراغراقی میتواند ترس از شکست را در کودکان دارای عزتنفس پایین کاهش دهد و رفتار چالشجویانه را در آنها تقویت نماید، اما این نوع تحسین شاید نتواند در بچههای دارای عزتنفس بالا، انگیزۀ لازم را برای تعقیب چالشها فراهم نماید.”
نگرانی در مورد رفتار با فرزند نشاندهندۀ درک نادرست از موارد زیادی است که بر رشد کودک تأثیر دارند. بچهداری یک سازوکار دوطرفه است که هم محیط و هم ژنهای والدین و خود فرزند بر آن تأثیر میگذارند.
اما شواهد قابلتوجهتری هم تأیید میکند که ویژگیهای یک کودک چگونه بر سبک والدین تأثیر میگذارد. به بیان دیگر، ورای تأثیر ژنها، خود بچه تعیین میکند که والدین چگونه رفتار نمایند. این یک حلقۀ بازخورد پیچیده است که در آن، زیستشناسی و رفتار درهمتنیدهاند و برای هر والدین و فرزندی تفاوت دارد.
پس این تفکر که تحسین یا عدم تحسین بهتنهایی میتواند به موفقیت فرزندتان کمک کند غلوآمیز است. اما از سویی، کنت بریش، روانشناس کودک دانشگاه کرنل، اصرار دارد که مشکل اصلیْ سرزنش است.بسیاری از این کودکان را بیش از حد مورد سرزنش قرار داده بودند؛ تعداد خیلی کمی از آنها با تحسین زیاد روبرو شده بودند.
و در نهایت همانطور که کلار میگوید “از تمام چیزهایی که ممکن است مشکلساز شوند، تحسینِ بیشازحد واقعاً چیزی نیست که والدین نگرانش باشند.”
کافیست با توجه به ویژگی های کودک و شیوه تربیتی والدین توجه شود و براساس این دو مهم، رفتار شود.
(ترجمه مقاله praise them ؛ نوشته کاترین فلورا)